خواستی،اومدم،دیروزو میگم.
نگام کردی اما نگاه تو نبود.
منو با نگاهت ترسوندی.
خندیدی اما خندهء تو نبود.
منو با خندهات ترسوندی.
حرف زدی اما حرف زدن تو نبود.
منو با حرف زدنت ترسوندی.
اخم کردی اما اخم تو نبود.
منو با اخم کردنت ترسوندی.
ناز کردی اما ناز کردن تو نبود.
منو با ناز کردنت ترسوندی.
صدام کردی اما صدا کردن تو نبود.
منو با صدا کردنت ترسوندی.
قهر کردی اما قهر کردن تو نبود.
منو با قهر کردنت ترسوندی.
إ ... راستی تو اصلاْ نیومده بودی.
ولی انگار من سایهء تورو کنار سایه ام دیدم....
سلام
متن زیبا و پر احساسی بود.افرین
راستی بی معرفت معلوم هست کجایی؟
خودتو به ما بنما-با شه بابا چرا میزنی؟شوخی کردم-
من منتظرم
شاد و سرافراز و پاینده باشی
سلام
خیلی چاکریم...
تبلیغ باشه یا تبلیغ نباشه ؟!؟
سلام
خیلی زیبا بود
به کلبه من هم سر بزن
سلام با بلاگت کلب حال کردم میشه لوگو من بزاری در بلاگت مرسی
سلام
متن تاریکی بودش
روشن تر بنویس
این دردکه در شعر من و جان من است
رنجی است که از دوری جانان من است
اندوه من .اندوه خورو خواب نبود
غمهای من از تنگی زندان من است