دل شکسته ما همچو آینه پاک است
بهای دُر نشود گم،اگر چه در خاک است
ز چاک پیرهن یوسف آشکارا شد
که دست و دیده پاکیزه دامنان پاک است
نگر که نقش سپید و سیه رهت نزند
که این دو اسبه ایام سخت چالاک است
قصور عقل کجا و قیاس قامت عشق
تو هر قبا که بدوزی به قد ادراک است
سحر به باغ درآ کز زبان بلبل مست
بگویمت که گریبان گل چرا چاک است
رواست گر بگشاید هزار چشمه اشک
چنین که داس تو بر شاخه های این تاک است
ز دوست آنچه کشیدم سزای دشمن بود
فغان ز دوست که در دشمنی چه بی باک است
صفای چشمه روشن نگاه دار ای دل
اگر چه از همه سو تندباد خاشاک است
صدای تست که بر میزند ز سینه من
کجایی ای که جهان از تو پر ز پژواک است
غروب و گوشه زندان و بانگ مرغ غریب
بنال سایه که هنگام شعر غمناک است
دل حزینم ازین ناله نهفته گرفت
بیا که وقت صفیری ز پرده راک است
ه.ا.سایه
این شبا برام پر از غم و ناراحتیه،میدونم ناراحتت میکنه ولی دیگه نمی تونم پنهان کنم...
به من سر بزن
موفق باشی
سلام
چرا دلتنگ
شاد باش.
سلام دوست عزیز:چرا اینقدر نا امیدی ؟ زندگی قشنگی های خودشو داره: فقط باید زیباتر به اون نگاه کرد.
سلام
ممنونم که به من سر زدی وبلاگ جالبی داری بازم به من سر بزن منتظرتم همیشه
سلام عزیزم
من دفعه اوله اینجا سر می زنم امیدوارم این وبلاگت بهتر بشه . دوباره سر می زنم
بای
سلام مثله اینکه وبلاگت به روز نشده . می خواستم بگم که لینکت رو تو وبلاگم گذاشتم موفق باشی
در دنیا هیچ چیز نیست که به یک لبخند بیارزد
خوشحال میشم سر بزنی
با این خیلی حال کردم...
ز دوست آنچه کشیدم سزای دشمن بود
فغان ز دوست که در دشمنی چه بی باک است
صبر و بر جور تو می کنم ای جانم
روز خود را سیه می کنم من
عمر خود را تبه می کنم من
دست و بر زلف تو می کشم ای جانم
روز خود را سیه می کنم من
عیدتون مبارک