-
بد شانسی
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1383 15:44
نمی دونم تا حالا پیش اومده که حس کنی می خوای حرف بزنی اما نشه؟ تا حالا شده زمین و زمان بهت بد بین شده باشند؟ پیش اومده با همه وجود چیزی رو بخوای اما با سر بخوری زمین؟ شده هیچ کس حرفاتو نفهمه؟ شده حق با تو باشه٬ اما نتونی ثابتش کنی؟ شده پیش بینی کرده باشی٬ تحقیق کرده باشی٬فکر کرده باشی اما دقیقاْ برعکس بشه؟ پیش اومده...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 اردیبهشتماه سال 1383 23:44
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیدا ست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست فروغ
-
زود زود
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1383 12:37
همیشه اولش با یک نگاه شروع میشه. یه نگاه که با گرماش همه وجودتو آب میکنه. توی این نگاه میتونی تحسین رو ببینی ،میتونی علاقه رو ببینی، میتونی تمنا رو ببینی. با نگاهش بهت میگه بازم بیا. زود زود
-
عجب روزی!
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1383 16:26
یکی از همین روزا بود،یکی از روزهای اول بهار. میدونم یادته یادآوری که گناه نیست میخوام بدونی منم یادمه. پیش خودم فکر میکردم چه آدم خوبیه، مهربون و دوست داشتنی اما نباید به روم بیارم آخه واسم افت داره. اما بعد دیدی که هیچ کدوم نتونستیم به رومون نیاریم. خیلی دوست دارم بدونم تو چی فکرمی کردی،اما هر چی که بود خیلی قشنگ بود...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 فروردینماه سال 1383 11:46
یه سلام بعد از یه عالمه تاخیر مدت زیادی میشه که سر نزدم و به روز نکردم. البته دوستای نزدیکم دلیلشو می دونن،یه خورده بی دل و دماغ شده بودم. البته الان خیلی بهتر نیستم ولی بهترم! کریسمس،ولنتاین،چهار شنبه سوری،عید نوروز،سیزده بدر،عید پاک،و چندتا مناسبت دیگه که تبریک نگفته بودم.می بخشید دیره اما وظیفه ست. کمک شما رو می...
-
!!
چهارشنبه 10 دیماه سال 1382 20:32
مثل همیشه صبح از خونه اومدم بیرون،شب خوب نخوابیده بودم و خستگی همه وجودموگرفته بود. ذهنم مثل همیشه پر از فکرهای جورو واجور بود،ایستگاه اتوبوس مثل همیشه شلوغ،واتوبوس هم. بعد از کلی له شدن بالاخره یه جا پیداشد برای نشستن. تازه تونستم یه کم آروم بگیرم. همیشه از دیدن آدمهایی که توی اتوبوس خوابشون میبره تعجب میکردم،اما...
-
برای تو که به دنبال حقیقت می گردی
یکشنبه 30 آذرماه سال 1382 20:17
برای تویی که خود و خدای خود را نشناخته ای،برای تویی که به دنبال حقیقت می گردی،برای تویی که از تمام سیاهی ها بیزاری،برای تویی که نا امیدی،ترس و امید به تمام چیزهایی که لیاقت امید داشتن تو را ندارند تمام روحت را فرا گرفته است. برای تویی که به جای یک مرگ عاشقانه به یک زنده بودن ابلهانه می اندیشی. برای تویی که زمان برایت...
-
میعاد گاه
جمعه 28 آذرماه سال 1382 17:19
وقتی خسته از ارتباط و شلوغی شهر به محیط گرم و خلوت خونه پناه میبریم به آرامش می رسیم. این آرامش قوای تحلیل رفته جسم و روح ما رو دوباره تجدید میکنه و صبح با انرژی پا به خیابونهای شهر میذاریم .هیاهو و شلوغی ذهنمون هم تو خونه آروم و سبک میشه. داشتن همخونه یا همخونه های خوب هم تاثیر زیادی در کسب آرامش دوباره ما داره . شب...